ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دیشب بارون میبارید و من و خانومی مجبور به یک سفر درون شهری و بدون دو طفل گریزپای مون ( صدرا و دینا ) شدیم . بارون میبارید و ابزار طرب داخل خودرو ، عاشقانه ایی از ستار پخش میکرد . بوی بارون ، ترانه اییه که هرکس فقط یک بار داستانهای عاششقانه رو تجربه کرده باشه ، تک تک مصرعهای کوتاهش رو با خواننده زمزمه میکنه .
حالی کردیم، توی ماشین و ترافیک و زیر بارون . طوری شد که 4 یا 5 بار دوتایی این آهنگ رو گوش کردیم . وجود هر دومون پر از عشق شده بود . ( جالب اینه که افراد این ترانه رو بدور از مفهوم تلخش دوست دارند .)
شب موقع خواب به فکرمصیبت وارد شده برای ترانه افتادم .ترانه و ترانه سرایی . چرا قشنگترین شعرهای توی ذهنمون ، همون ترانه های قدیمیه ؟ چرا توی این چند سال حتی یک ترانه ی قشنگ گوش ندادیم . ( ترانه ایی که تبدیل شه به یک خاطره ی جمعی مثل مرا ببوس )
نوشته ی بالا را باید تصحیح کنم که مصیبت برای ترانه پیش آمده باید این طور میگفتم : مصیبت وارد شده برای گوش و احساس ما .
بیچاره گوش ما که باید به جای ترانه های زیبا و عاشقانه ، ترانه هایی رو بشنوه که بهترینش " همه چی آرومه تو به من دل بستی " باشه.
یادمون باشه کنار همه ی فرهنگ سازی های باب شده ، ترانه رو هم فرهنگ سازی کنیم .
الان هم داره بارون میاد و من توی ماشین هستم . بخدا که چشمام تر شده و بغض گلوم رو اذیت کرده ، نه برای کسی ، که برای احساسم . بارون میاد و صدای برخوردش روی سقف ماشین به صدای ترانه " بارون میزنه " ستار چه هارمونی قشنگی درست کرده .
جای خانومی خالی تا با هم دو قطره اشک بریزیم .