دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

نوروز را چگونه گذراندم

این چند روز از سال نو فرصتی بود تا فیلم های ندیده ی سال گذشته رو ببینم . فیلمهایی که توی سال گذشته خریده بودم و طی سال فرصت دیدنشون رو نداشتم . فیلمهایی مثل " جرم " و " بی خود و بی جهت " و " زندگی با چشمان بسته " . 

طبیعی بود که جرم رو دوست داشته باشم . اون هم با خلاقیتهای کیمیایی در سیاه و سفید کردن فیلم و دوبله ی فیلم . کسی که سینمای کیمیایی رو میشناسه فیلم رو درک میکنه و ایرادی هم نمیگیره ، اما امان از اونهایی که کیمیایی رو نمیشناسند و دنبال ایراد گرفتن از این استاد هستند . 

فیلم زندگی با چشمان بسته رو پسندیدم ولی انگار این فیلم باید 20 سال پیش ساخته میشد . سوراخهای زیادی داشت و مرگ علی خارج از درک من بود . پایان تراژیک این فیلم با اصول تراژدی مطابقت نداشت و حیف بود که با مردنش همه چیز به حالت اولی خودش برگشت . انگار علی زیادی بود . سوالهایی برام پیش اومد که بعضی شون رو میاورم :

- زن صیغه ایی مقدم چرا دوست نداشت کار قانونی انجام بشه  

- پرستو چرا کارش رو به خانواده ش درست معرفی نکرده بود . 

- چرا پرستو هر شب باید با یه ماشین می آمد . 

- مگه توی این شهر آژانس وجود نداره . 

- کدام دفتر وکالت تا اذان صبح کار میکنه . 

 - چرا مقدم به امیدی اطمینان میکنه که هیچ ارتباطی باهاش نداره . 

- چرا امید این دو سال سکوت میکنه .  

- چرا امید توی این سالهای نبود علی اینقدر سکوت کرده بود 

- .... 

 صدرعاملی در فیلم جواب بعضی از سوالها رو داد ولی هیچ کدوم باورپذیر و قانع کننده نبود . اما باهمه ی این مشکلات فیلمی بود که مخاطب رو به فکر وامیداشت . مثل همه ی فیلمهای صدرعاملی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.