دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

حادثه

1

شب . وانت سفید با باربند زنگ زده در جاده . صدای بارون . شیشه ی بخار گرفته ماشین .  لمس شیشه ی جلو ماشین توسط تیغه ی برف پاک کن . بارش بی امان بارون . ایستادن یکباره ی تیغه ی برف پاک کن . برف پاک کن خراب .  تاریکی شب . بازی نور ماشینهای روبرو و شیشه و بارون . رادیو خارج شده از موج . پخش آهنگهای مختلف به طور نامنظم . پاکت خالی سیگار . مردی با موهای کم پشت و ته ریش . عقربه کیلومتر شمار بالاتر از صد و بیست . صدای زنگ موبایل . تصویر راننده در آینه خودرو در حال حرف زدن با شخص پشت خط . روشن شدن داخل وانت . وحشتزدگی راننده . 

روز . هوای آفتابی . خانه ی قدیمی . حیاط آب پاشی شده . دختر بچه یی در بغل مادر در حال گریه . رفت وآمد مردم با لباس مشکی . رادیو روشن . گوینده ی رادیو : باز هم بی احتیاطی یک راننده حادثه آفرید .

2

دوستهای خوب وقتی جاهای خوب مثل مجلس عزای آقا حسین (ع) یاد آدم باشند ، آدم احساس خوشنودی میکنه .

دوست خوبم ممنونم ازت .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.