دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دختر و پسر - پایان آشنایی

دختر و پسر روبروی هم ایستادند و به هم نگاه کردند صدای هر دو میلرزید .  

یکی آروم گفت : سلام

و اون یکی آرومتر گفت : 

برای همیشه خداحافظ

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.