دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

خسته م

خسته م

خسته از تمام مناستهای موجود جامعه .

خدایا ممنونم که یاد نگرفتم و کمک کن تا یاد نگیرم .

شبح شب


یه عالم سکوت و یه عالم دیوار ، از جنس نفس و دود سیگار .

پیاده گز کردنهای بیحاصل ، فکر دویدن کنار ساحل .

سر خم کردن تو پالتو به هوای ندیدن هیچ کس حتی تو .

کجای شبم ؟

اصلا شبی هست؟

نکنه فکر میکنم شبه و شبح شبه شب سایه انداخته رو این روز مثل شبم که اینقدر سیاهه .




پی نوشت : به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را

یادش بخیر

یادش بخیر .

قرار بود یک سال و چهارده روز پیش دنیا تاریک شه . هرچی به این روز نزدیک میشدیم روابطمون بیشتر بوی انسانی میداد . خیلی هامون باورمون شده بود که قراره خورشید رو نبینیم و نتیجه ی این ندیدن ، خداحافظی با تمام زرق و برق این دنیا بود . سال گذشته پستی گذاشتم که گفتم بیاییم خوش باور باشیم حالا هم میگم که اگر هر روز فکر کنیم که این آخرین روز زندگی مونه اون وقت اون روز با کارهایی که میکنیم چقدر قشنگ میشه .

خداحافظ

چشمهایی که بوی بارون دارند و نمیبارند .

کتابچه یی که تا ده ماه دیگه باز نمیشه .

پیراهن هایی که با غم از تن در میاد و به عشق سال دیگه محرم شسته و تا میشه .

خداحافظ پیراهن مشکی .

خداحافظ ایستگاه صلواتی .

خداحافظ تکیه و مسجد .

خداحافظ دسته و نوحه و سینه زنی و ...

خداحافظ...

یا امام حسین خودم ، پدرم ، مادرم ، فرزندم و همسرم به فدات .

پیشنهاد به خدا - 3

خدا جون اگه حوصله ت سر رفت و کسی پیدا نکردی برای گپ زدن یه میس کال بنداز ، سرم خلوت شد باهات تماس میگیرم . 

 

 

 

پی نوشت : گفتم سرم خلوت شد . میدونی که سرم خلوت شد یعنی چی ؟مختصر بهت میگم : 

- سر کار نباشم . 

- قول به زن و بچه نداده باشم که باهاشون فیلمی ببینم . 

- قصد دیدن فیلم جدید نداشته باشم . 

- کتابهای جدید تو بازار رو خونده باشم . 

- موزه ها رو دیده باشم . 

- تایلند و آنتالیا و  چند جای دیگه که خودت خوب میدونی رفته باشم . 

-دید و بازدیدی و مهمونی و از این دست چیزها نداشته باشم . 

-خودم هم سر کوک باشم . 

- ... . 

 

 

راستی خدا جون دوستت داریما . هوای من رو داشته باش .