دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

شبح شب


یه عالم سکوت و یه عالم دیوار ، از جنس نفس و دود سیگار .

پیاده گز کردنهای بیحاصل ، فکر دویدن کنار ساحل .

سر خم کردن تو پالتو به هوای ندیدن هیچ کس حتی تو .

کجای شبم ؟

اصلا شبی هست؟

نکنه فکر میکنم شبه و شبح شبه شب سایه انداخته رو این روز مثل شبم که اینقدر سیاهه .




پی نوشت : به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.