ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خیلی از دوستان میدونند که من کاکتوس دارم و با این گیاهان ظریف ( البته بعضی شون اندازه ی یه انسان شده ) خیلی حال میکنم . سال گذشته بود که کاکتوسی هدیه گرفتم که مثل گیاه الووراست به همین دلیل بهش میگیم آلوورا ( برای هرکدوم از کاکتوسهام اسم گذاشتیم مثل هوشمند ، مرجان ، گل چینی و شیپوری ) . خلاصه این که امروز صبح وقتی فهیمه گفت آلوورا را دیدی ؟ من رفتم پشت پنجره و دیدم . آلوورا گل داده بود هرچند گلش هنوز غنچه بود ولی گل بود . خیلی حال کردم . من و فهیمه روزی یک ربع از وقتمون رو بهشون اختصاص میدیم و این اختصاص یعنی آب دادن و هرس گاه به گاه و همین . یه لحظه ذهنم رفت جای دیگه . خدا .
ما با گل دادن یه گیاه اینقدر حال میکنیم و با خراب شدن یه گیاه دیگه غم وجودمون رو میگیره اگر جای خدا بودیم چه کار می کردیم ؟
- راستی خدا چه حالی میکنه وقتی ما گل میدیم .
- واقعا خدا چقدرناراحت میشه وقتی ما کار اشتباه میکنیم .
- خدایی که اینقدر ما رو تر و خشک کرده ، اگر خراب بشیم چه غصه یی میخوره .
- خدایی که برامون اسم گذاشته وقتی میبینه داریم خطا میکنیم و خراب میشیم چقدر انرژی میگذاره .
خداجون ! میدونم هر روز نگاهم میکنی مواظبم باش تا گل بدم .