دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

قاق

- نوزاد قاقه ، به زور سینه دهانش میگذارند وقتی هر رو از بر شناخت سینه رو تلخ میکنند که نخور .

- خردسال قاقه ، شب مادر پیش خودش میخوابونه وقتی به آغوش مادر عادت کرد مجبورش میکنند تو اتاق خودش بخوابه .

- کودک قاقه ، میشوننش پای تلویزیون و خودشون میرن دنبال یلدری تلدری وقتی فهمید این جعبه چکار میکنه محدودش میکنند که نبین .

- بچه قاقه ، اسباب بازی براش میخرند وقتی فهمید که چه طور میشه بازی کرد ازش میگیرند که بزرگ شدی .

- نوجوون قاقه ،کلی تو مخش میکنند که دختر خاله و پسر خاله خواهر و برادرن وقتی بزرگ میشن میگن کی گفته شما با هم راحت باشید .

- جوون قاقه ، کلی زورش میکنند که درس بخون وقتی درسش تموم میشه میگن چه غلطی بلدی بکنی .

- مهدی قاقه ، . . . . . . 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.