دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

یه نتیجه

وقتی تو نوجوانی خوندن مولانا رو شروع کردم اول شعرهای آشناش رو خوندم . خوندن " نی نامه " و غزل " بنمای رخ " حال و هوای دیگه یی داشته و هنوزم داره . اون وقتا نگاهم فقط به ظاهر کلمات بود و معنا و عمقش رو نمیفهمیدم  مثلا وقتی میرسیدم به بیت : 

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر      کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

فکر میکردم منظور شاعر از دی همون دیشبه . بعدها بود که فهمیدم منظور مولانا دیوژن فیلسوف یونانیست که در روز با چراغی در دست به دنبال انسان میگشته . دیوژن رو ایرانی ها دیو شیخ میخوندند و مولانا به ضرورت شعری دی شیخ به کار برده

حالا وقتی به این تفاوت دیدگاه ذهنیم با حقیقت شعر مولانا فکر میکنم خنده م میگیره که اون چی میفرموده و من چی برداشت میکردم .



نتیجه : با بزرگ شدن ذهن و فکرمون خیلی از چیزهایی که الان برامون اصله اون وقت کوچه ی بن بست هم نیست . 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.