ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چندوقته به یاد محمد صالح علاء میافتم . یاد اون وقت که استادمون بود و بیش از بازیگری انسانیت یادمون میداد . حرفاش از جنس شعر بود و عشق .
همیشه میگفت عشق ، اول و دوم و سوم و چهارم نداره . عشق فقط عشقه . طول کشید تا این رو فهمیدم . مطمئنا خود استاد هم برای درک این موضوع مهم ، انرژی زیادی گذاشته بود .
درک درست از عشق و اینکه ما ازش چی میخوایم .
- تعلق و تملک .
- مرز بین این دو واژه هم وزن و غیر همجنس کجاست ؟
- چرا ما اینقدر به خاطر دوست داشتن طرف مقابلمون رو محدود میکنیم ؟
- اون بیچاره چه گناهی کرده که معشوق ما شده .
- اصلا ما عاشقیم یا داروغه ؟
- اون معشوق است یا اسیر ؟
- آیا وقت اون نرسیده یه نگاه به مفهوم درست این سه واژه داشته باشیم ؟
- امروز جور دیگه یی سعدی رو نگاه کردم . چقدر قشنگ شد زندگی . چقدر رنگ و نور داشت این مثلث عشق وقتی نوع نگاه اینگونه شد . خود عشق به تنهایی مفهوم قشنگیه ولی با این نوع نگاه زیباییش چند برابر خواهد شد .
شیخ عجل میفرماید :