دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

آبی

آخر همه چی آبیه .

آخر جاده وقتی به پرتگاه میرسی .

جاده های مارپیچ شمال یا ته جاده ی جنوب ، یه سکوت پاک و یه آبی بی انتها وصل میشه به یه آبیه دیگه که آسمونه .

فصل همبستری آسمون دریاست .

فصلی که پر از صدای دلهره آور رعد و برقه .

ما اشتباه میکنیم یا این دوتا آبیه بی انتها .

من و تو قاق . این دوتا رو عشق است .

نظرات 3 + ارسال نظر
زهرا یکشنبه 27 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 09:34 http://hamin-dige.blogfa.com

آبی دریا و آسمون
همیشه دریا رو دوست داشتم
همیشه آسمون برام یه نماد پاک بوده

برای من هم همینطوره .

الهام شنبه 26 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 10:17 http://lifetour.blogsky.com

تخت برای اتفاق های عاشقانه کوچک است
من بوسه ای را می شناسم
که باید به خیابان رفت
و آن را از دنج ترین کنج کوچه ها دزدید
شهر برای اتفاق های عاشقانه کوچک است
-صبا کاظمیان

جالب بود .

شیما شنبه 26 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 09:49 http://man-bi-to.blogsky.com

من که میگم همه مون رو عشقه
هم اون تا آبی
هم من و اون
هم شما و اون
همه ، همه ، همه...
آبی رو دوست دارم از اولش تا او ته ها

از نوع بیکرانش .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.