دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

من بیرون من

من درون من رو خوب شناختم  ولی امان از این من بیرون من . امروز وقتی یه کلید کنار خودم دیدم فهمیدم قضیه چیه .یه منی بیرون من هست که من رو توخودش اسیر کرده و بعد از قفل کردن درب زندان ٬ کلیدش رو قورت داده . من بیرون من هم مثل من دیکتاتوریه که دومی نداره . خوشحال شدم از پیدا کردن کلید ولی چه فایده که قفل این زندون هم مثل باقی زندانها یه طرفه ست . امروز یه خبری خوندم که جای امیدواری هست . مشکل من فقط رسیدن به سوراخ ازونه .  اگه خودم رو به اون سوراخ برسونم میتونم از این زندان فرار کنم

نظرات 3 + ارسال نظر
زادچهر پنج‌شنبه 6 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 11:27 http://www.shahrigarieiran.blogfa.com

خواننده همیشگی وبلاگتون بودم هرچند دیدگاهی براتون ننوشتم اما بودم.الان فرصت نوشتن دارم .مثل همیشه زیبا هستن.به امید پیدا شدن یه سوراخ برا فرار .
راستی
چو از این غبار وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را

سلام ممنونم از حضور و نظرت . لطف داری .

shima یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 09:27 http://man-bi-to.blogsky.com

امیدوارم که پیدا کنید روزنه رو خیلی زود

امیدوارم .
ممنون از حضورت.

سهیلا شنبه 1 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 18:01

خدا بهمرات رفیق
امیدوارم بیرون ازسوراخ به آرزوهای دلت برسی....:))

شاید بیرون سوراخ هم تاریکی باشه ولی باید رفت .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.