دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

اخ که دلم بد گرفته

الان دارم مینویسم ولی اشک توی چشمام قدرت دیدم رو کم کرده . صدای ویگن توی گوشمه . انگار گوشه ی اتاق وایستاده و با گیتار قدیمیش برام میزنه و دوتایی با هم زمزمه میکنیم :

" مردم اما گریه کردم 

گریه ی مرد قصه داره ... "

شاید همین ترانه هست که باعث شده حرفهام رو کمتر قورت بدم و گریه م رو راحت تر بریزم .

دل تنگ دیدن فیلمم

چه خوب بودند ابرهای قدیمی

چه حرف گوش کن

شاید هم ترسو

با یه تشر مرحوم شکیبایی کنار میرفتند *

کاش بودی شکیبایی .

جات این روزها خیلی خالیه . نبودت توی سینمای غبار گرفته این روزها شدیدا خالیه .

ببخشید که حرفهام از همه جا و همه کس هست . قدرت تفکیک و طبقه بندی ندارم





* - فیلم پری شکیبایی به ابری که جلوی خورشید امده میگه : " برو کنار . بذار بتابه . "

نظرات 2 + ارسال نظر
mahna دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 13:23 http://khodamvaman.blogsky.com

گاهی ابرا با باریدنشون کنار میرن.به نظر من شماهم قدرت اینو دارین با یه اشاره ابرا رو وادار به کنار رفتن کنین.کی گفته مرد نباید گریه کنه؟!

من هم بااین اعتقاد مشکل دارم که مرد نباید گریه کنه

سهیلا دوشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 13:06 http://rooz-2020.blogsky.com/

همیشه لازم نیست چهره ای زیبا داشته باشی
یا صدایی دلنشین
همین که قلبت زیبا باشد
قلبت زیبا ببیند، کافیست
داشتن قلبی زیبا تا اندازه ای خاص هست
که بتوانی خیلی ها را مجذوب خود کنی…

ممنونم از حضور و نظرت
کاملا درسته

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.