دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

اسپرسو

ببخشید که تلخ شدم .

ببخشید که نای ایستادن ندارم

ببخشید که اول سالیه گرفتار من زهرماری شدید

ببخشید


امروز شیرین ترین اسپرسو طول عمرم رو خوردم

شاید شیرینیش از تلخی خودم بوده

اره هیچ کس ظرف شکر از دستشون جدا نمیشد .

نگاه آدمهایی که با احساس تنفر اسپرسو میخورند حالم رو بد میکنه .

اصرار چند دوست باعث شد بنویسم وگرنه نه دل یاری میکنه و نه حوصله م میاد .


- شده یه وقتایی فکر کنی نیستی ؟

- دیگران نبینت ؟

- حتی خودت هم خودت رو نبینی ؟

- حتی جلوی آینه . وقتی ایستادی تا با دست موهای تو صورتت رو بالا بزنی . آره دیوار پشت سرت رو ببینی ولی خودت رو نه .


دور و برم پر شده از چیزهای تقلبی . قرص های نیتروگلیسیرین تقلبی ، سیگارهای تقلبی ، دوستهای تقلبی و ... .

امروز سیگار کشیدم . عجیب بود که هیچ دودی از دهانم بیرون نیامد درست مثل نیتروگلیسیرینی که هیچ تاثیری رو درد قلبم نداره .


تنها چیز غیر تقلبی دور برم همون قهوه اسپرسویه که تلخیش کام همه رو تلخ میکنه الا خودم .



آن

این همه بگیر و ببند ، برو و بیا ، زود باش و دیر شد ، همه برای یه آنه . آنی که اشک توی چشممون حلقه شه و دست معشوقه رو تو دست بگیری و بگی "سال نوت مبارک" . همون لحظه یی که به قول قدیمی ها توپ در میره و سال نو میشه .

همیشه آن قسمت اعظم زندگی ماست . آنی که عموما غافل ازش به راحتی از کنارش رد میشیم .

آن لحظه تحویل سال

آن گره خوردن چشم ، توی چشم یه نفر که باعث میشه دل بلرزه 

آن لرزیدن دل

آن دوستت دارم

آن دست توی دست

آن ...


خداجون سال نویی فهمی عطا کن که بتونم آن های تو رو درک کنم .