دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

کاش

دوباره و دو باره و چندباره

نوشتنها و پاره کردن کاغذهای سیاه مشق شده 

دلم یه ابر میخواد 

یه همزاد

شاید یه زانو یا شانه


کاش اینهمه من دوربرمون واسه فیلمها نبود .

سوپرمن

بتمن

اسپایدر من

ایرونمن 

و ...


کاش میون این همه ...من یه نیم من بود پای درد دل که از درد دل هم دل خوشی ندارم . 



نظرات 4 + ارسال نظر
آشنا شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 20:34

قصد سردرگم کردن نیست این فقط یک نام برای دنیای مجازیه

میدونم دوستم و خدا رو شکر میکنمکه ه آشنا توی دنیا ی واقعی و مجازی دارم

سهیلا شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 16:26 http://rooz-2020.blogsky.com/

اومدم کامنتمو بزارم چشمم افتاد به اسم آشنا
این آشنا همون آشنای وبلاگ خودمه عایا؟
من نمیدونم آخه چرا مارو بااین اسامی سردرگم میکنن این آشناها....؟؟!!!
واقعا مسئلتن حج یا حجیه خانم آشنا؟:))

من که نمیدونم آشنای شما و آشنای من سنخیتی دارند یا نه ولی نمیتون بفهمم که اگر آشنا هستند چرا تو سایه هستند و خودشون رو نشون نمیدن .
به هرحال برای من که آشناست .

آشنا شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 13:49

نوشته هاتونو دوست دارم
منم مطمئن نیستم که شما رو میشناسم یا نه

لطف داری آشنا

آشنا شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 13:17

کاش یه شانه بود!
حتی برای چند لحظه

کاش
کاش من میدونستم با کی دارم گپ میزنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.