دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

اعتقاد

- یه چیزهایی کهنه ش قشنگه ، مثل رفاقت .

- یه چیزهایی نم دار و خیسش خوبه ، مثل چشمهای گریون .

- یه دلتنگیهایی دلچسبه ، مثل دلتنگی واسه یار  .

- یه وقتایی همه ی اینها با هم حال میده ، مثل الان.


- یه چیزهایی که کهنه ش میچسبه میتونه پیراهن مشکی باشه . پیراهنی که به حرمت یه اعتقاد فقط واسه سه نفر به تن بره ( یه مادر و همسرش و فرزندش ).

درسته کهنه میشه ولی رنگ پریدگیش اصالت داره .

- چشم های خیس از اشک رو همیشه قایم میکنم تا کسی نبینه الا پاییزی شدن چشمهایی که واسه یه اعتقاد خیس شده باشه .

- دلتنگی هایی که دلچسبه و آدم انتظارش رو میکشه ، همونیه که بر سر یه اعتقاده . هرچند وابستگی به دنیا نداشته باشم و حضور تو این دنیا برام مسخره ست اما یه وقتایی خدا رو شکر میکنم که زنده هستم و نفس میکشم . همش سر یه اعتقاده که شکر نعمت حضور میکنم .

- همه ی موارد بالا وقتی خوبه که اعتقادم چهار حرف داشته باشه :حسین .

پیراهن مشکیش

اشک چشمش 

منتظر محرم بودنش 

و توی مراسم عزاش بودن


بابی انت و امی ...


نظرات 3 + ارسال نظر
خاتون چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 20:56 http://bakhtekhabaloodeman.blogsky.com

سلااااام.
این پستتون خیلی قشنگ بود مخصوصا تیکه آخرش

لطف دارید .

فاطمه سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 13:35 http://deleman91.blogsky.com/

چه زیبا احساستون رو بیان کردید
خیلی زیبا بود خیلی

ممنونم از حضور و اعلام نظرتون .
لطف دارید .

سهیلا دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 20:43 http://rooz-2020.blogsky.com/

لایک به اینهمه احساس پاکت رفیق

چاکریم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.