ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
باران میبارد
و من
تمام فصلهای بدون تو بودن را مرور میکنم .
باران میبارم .
یه لحظه ها و یه روزهایی هست که انگار دروازه یا دریچه یی دارند به یه جایی یا یه زمانی . این لحظه ها و این روزها ، به طور خاصی آدم رو سفیر میکنند . به اون جایی که میخوان . این روزها از همون روزهاست برای من . مقصد گذشته ی من هم که معلوم . دل تنگ اون موی بلند جو گندمی و ریش نرم وبلند و عینک کائوچویی شم . اون صدای مسحور کننده و آرامش بخش . کاش هنوز هم بود . یاد اون شبی افتادم که تا اصفهان رو یه کله تو دل زمستون رفتم تا استاد کریمی رو ببینم . منزوی شده بود . وقتی روی ویلچر دیدمش گریه م گرفت . کاش بود . حتی روی ویلچر .
این شبها هیچ شونه یی آرومم نمیکنه .
این روزها و شبها عجیب دریچه یی باز کرده و من رو میبره پل خواجو و گپ تا اذان صبح با استاد کریمی .
باز هم گپهای وجود و عدم .
باز هم عاشق و معشوق .
باز هم نیاز و ناز .
باز هم آرکتایپ و کاتارسیس و تزکیه .
باز هم تعزیه و تمثیل موجود در دنیای گذشته .
یه وقتایی حرف برای گفتن زیاد داری .
یه عالم بغض توی گلو .
حسرت داشتن یه گوش شنوا .
چشمات میلرزه و پر آبه .
منتظر یه جرقه تا بترکه این انبار باروت .
دعا میکنی تا یکی پیدا شه تا تمام این دردها رو بریزی بیرون .
بشکنی این بغض نشکسته رو ، روشونه هاش .
به قاعده ی دو شبانه روز حرف بزنی و نفس نکشی .
اما اون لحظه که اون دوست رو میبینی قضیه عوض میشه
یه عالم سکوت جای حرفهای نزده ت رو میگیره و فارغ از تمام غصه هات سکوت میکنی و بعد سبک میشی .
اونقدر سبک که دست اون دوست رو میگیری چرا که احساس میکنی با هر بادی از زمین جدا میشه .
درک اون لحظه لیاقت میخواد . لحظه یی که اگرچه یه آنه ولی نابه .
شکر که اون لحظه رو درک کردم .
خیلی چیزها هست که اگرچه به ظاهر بهم ربط ندارند ولی اسم یکیش که بیاد ، اون یکی هم وسط میاد .
باران و دلتنگی از همون چیزهاست .
باران و پیاده روی از همون چیزهاست .
باران و چترهای بسته از همون چیزهاست
باران و اشک از همون چیزهاست .
باران و پکهای عمیق سیگار از همون چیزهاست .
باران و یاد خاطرات کردن از همون چیزهاست .
باران و تو از همون چیزهاست .
- چقدر باید یادم باشه .
- چقدر چیزهای زیادی باید یادم باشه .
- باید یادم باشه درد دل نکنم .
- باید یادم باشه سرم رو محکم ببندم تا سرم نشکنه از خوردن درد دل ها تو سرم .
- باید یادم باشه خنده کنم به همه .
- باید یادم باشه ناراحت نشم از نامردمی آدهای دور برم .
- باید یادم باشه پیش کسی اشک نریزم .
- باید یادم باشه صیغه ی محرمیتم رو با آغوش همه باطل کنم .
- باید یادم باشه خون دل خوردن بهتراز سبک شدن و حرف زدن با کسیه که موقع بحران دهن باز میکنه .
- باید یادم باشه دل ندم به هیچ دلی .
- باید یادم باشه همه ی آدمها تا وقتی باهات هستند که نیازی بهشون نداری .
یادم باشه تیتر کنم تمام این یادم باشه ها رو