دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

باران

باران میبارد 
و من
تمام فصلهای بدون تو بودن را مرور میکنم .
باران میبارم .

کاش بود

یه لحظه ها و یه روزهایی هست که انگار دروازه یا دریچه یی دارند به یه جایی یا یه زمانی . این لحظه ها و این روزها ، به طور خاصی آدم رو سفیر میکنند . به اون جایی که میخوان . این روزها از همون روزهاست برای من . مقصد گذشته ی من هم که معلوم . دل تنگ اون موی بلند جو گندمی و ریش نرم وبلند و عینک کائوچویی شم . اون صدای مسحور کننده و آرامش بخش . کاش هنوز هم بود . یاد اون شبی افتادم که تا اصفهان رو یه کله تو دل زمستون رفتم تا استاد کریمی رو ببینم . منزوی شده بود . وقتی روی ویلچر دیدمش گریه م گرفت . کاش بود . حتی روی ویلچر . 

این شبها هیچ شونه یی آرومم نمیکنه . 

این روزها و شبها عجیب دریچه یی باز کرده و من رو میبره پل خواجو و گپ تا اذان صبح با استاد کریمی .

باز هم گپهای وجود و عدم .

باز هم عاشق و معشوق . 

باز هم نیاز و ناز .

باز هم آرکتایپ و کاتارسیس و تزکیه .

باز هم تعزیه و تمثیل موجود در دنیای گذشته .

کاتارسیس

یه وقتایی حرف برای گفتن زیاد داری .

یه عالم بغض توی گلو .

حسرت داشتن یه گوش شنوا .

چشمات میلرزه و پر آبه .

منتظر یه جرقه تا بترکه این انبار باروت .

دعا میکنی تا یکی پیدا شه تا تمام این دردها رو بریزی بیرون .

بشکنی این بغض نشکسته رو ، روشونه هاش .

به قاعده ی دو شبانه روز حرف بزنی و نفس نکشی .


اما اون لحظه که اون دوست رو میبینی قضیه عوض میشه 

یه عالم سکوت جای حرفهای نزده ت رو میگیره و فارغ از تمام غصه هات  سکوت میکنی و بعد سبک میشی . 

اونقدر  سبک که دست اون دوست رو میگیری چرا که احساس میکنی با هر بادی از زمین جدا میشه .

درک اون لحظه لیاقت میخواد . لحظه یی که اگرچه یه آنه ولی نابه .


شکر که اون لحظه رو درک کردم .

باران

خیلی چیزها هست که اگرچه به ظاهر بهم ربط ندارند ولی اسم یکیش که بیاد ، اون یکی هم وسط میاد .

باران و دلتنگی از همون چیزهاست .

باران و پیاده روی از همون چیزهاست .

باران و چترهای بسته از همون چیزهاست

باران و اشک از همون چیزهاست .

باران و پکهای عمیق سیگار از همون چیزهاست .

باران و یاد خاطرات کردن از همون چیزهاست .

باران و تو از همون چیزهاست .

یادم باشه ...

- چقدر باید یادم باشه .

- چقدر چیزهای زیادی باید یادم باشه .

- باید یادم باشه درد دل نکنم .

- باید یادم باشه سرم رو محکم ببندم تا سرم نشکنه از خوردن درد دل ها تو سرم .

- باید یادم باشه خنده کنم به همه .

- باید یادم باشه ناراحت نشم از نامردمی آدهای دور برم .

- باید یادم باشه پیش کسی اشک نریزم . 

- باید یادم باشه صیغه ی محرمیتم رو با آغوش همه باطل کنم .

- باید یادم باشه خون دل خوردن بهتراز سبک شدن و حرف زدن با کسیه که موقع بحران دهن باز میکنه . 

- باید یادم باشه دل ندم به هیچ دلی .

- باید یادم باشه همه ی آدمها تا وقتی باهات هستند که نیازی بهشون نداری .


یادم باشه تیتر کنم تمام این یادم باشه ها رو