دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

چرا رفتی

راستی!!!!!

پشت کدوم دیوار شب خونه کردی ؟

چند پرچین تا شک حضورت راهه ؟

هان ؟؟؟؟


دیوار به دیوار کی شدی که فراموش کردی تمام خاطراته شبهای تابستونی رو  

روکدوم ستاره جا خوش کردی و با کدوم شهاب سنگ رفتی



راستی!!!!!!!

موقع رفتن سردت نشد ؟

هاااااااااااااااااااااا

ههههههههههههه


یادت باشه 

اگه رفتی

اگه موندم

اگه بی هوا سوزوندی

اگه تک بیت هم نگفتم 



واسه چشمات قصه گفتم

واسه چشمات قصه گفتم



هرچی که من غصه دارم

واسه چشمات قصه سازم

اسپرسو

ببخشید که تلخ شدم .

ببخشید که نای ایستادن ندارم

ببخشید که اول سالیه گرفتار من زهرماری شدید

ببخشید


امروز شیرین ترین اسپرسو طول عمرم رو خوردم

شاید شیرینیش از تلخی خودم بوده

اره هیچ کس ظرف شکر از دستشون جدا نمیشد .

نگاه آدمهایی که با احساس تنفر اسپرسو میخورند حالم رو بد میکنه .

اصرار چند دوست باعث شد بنویسم وگرنه نه دل یاری میکنه و نه حوصله م میاد .


- شده یه وقتایی فکر کنی نیستی ؟

- دیگران نبینت ؟

- حتی خودت هم خودت رو نبینی ؟

- حتی جلوی آینه . وقتی ایستادی تا با دست موهای تو صورتت رو بالا بزنی . آره دیوار پشت سرت رو ببینی ولی خودت رو نه .


دور و برم پر شده از چیزهای تقلبی . قرص های نیتروگلیسیرین تقلبی ، سیگارهای تقلبی ، دوستهای تقلبی و ... .

امروز سیگار کشیدم . عجیب بود که هیچ دودی از دهانم بیرون نیامد درست مثل نیتروگلیسیرینی که هیچ تاثیری رو درد قلبم نداره .


تنها چیز غیر تقلبی دور برم همون قهوه اسپرسویه که تلخیش کام همه رو تلخ میکنه الا خودم .



آن

این همه بگیر و ببند ، برو و بیا ، زود باش و دیر شد ، همه برای یه آنه . آنی که اشک توی چشممون حلقه شه و دست معشوقه رو تو دست بگیری و بگی "سال نوت مبارک" . همون لحظه یی که به قول قدیمی ها توپ در میره و سال نو میشه .

همیشه آن قسمت اعظم زندگی ماست . آنی که عموما غافل ازش به راحتی از کنارش رد میشیم .

آن لحظه تحویل سال

آن گره خوردن چشم ، توی چشم یه نفر که باعث میشه دل بلرزه 

آن لرزیدن دل

آن دوستت دارم

آن دست توی دست

آن ...


خداجون سال نویی فهمی عطا کن که بتونم آن های تو رو درک کنم .

کیت کت

چقدر خوبه حالت خوب باشه .

دیدن یه دوست قدیمی ، هم سفرگی و همنشینی .

هرچند برات اتفاقی بیفته که سیستم فکریت رو به هم بزنه ولی نهایتا فکر طولانی شدن این همنشینی ته دلت رو آروم میکنه .

دیدن بعضی از آدمها یعنی رسیدن به آرامش . همیشه فکر میکردم و البته خیلی ها هم میگن " چشم ، دریچه ی ورود به درون آدمهاست . " ولی من رسیدم به این که " چشم ، برای جادوست و سکوت " ، اون هم برای اون که توی چشمها رک شده .

پری دریایی شاید برای خیلی ها افسانه باشه و برای خیلی ها دروغ ولی اونهایی که دیدند ، میدونند که نه دروغه و نه تخیل و نه افسانه . میشه یه کیت کت خورد و ساعتها با خیال پری دریایی عشق بازی کرد .  

چقدر بده

عجب حسرتیه وقتی توی گلفروشی داری گلی رو برای عزای دوستت میخری و یکی بیاد بگه سبد گلی که برای عروسی میخواستم آماده ست ؟

عجب داغیه وقتی جواب آزمایش توی دست دکتره و بعد کلی بالا و پایین کردن بگه شما یه لحظه بیرون باشید من با همراهتون کار دارم .

عجب حالیه زیر بارون در حال اشک ریختن سیگارت رو بکشی و چه ضدحالی که یه قطره آب روی نوک سیگارت بیفته و اون رو هم که آخرین وابستگیت به این دنیا بود رو خاموش کنه .


پرم از حسرت و داغ و حال های عجیب . غربت قریبی تو دلم لونه کرده . آخر سالی دل به دل یکی دادم که سنگینیش رو روی قفسه ی سینه م حس میکنم .

چقدر بده گریه ت رو بخوای قایم کنی .

چقدر بده یه مشت آدم بخوان نصیحتت کنند .

چقدر بده نتونی حرف بزنی .

نتونی گریه کنی .

نتونی فریاد بزنی

کمال

برای رفتن باید اول رسید و برای رسیدن باید رفت .

میوه ها تا نرسند تو ویترین مغازه نمیرند .


بعید میدونم منتهای یه میوه رسیدن به کام دختربچه نباشه . 

اخ که رسیدن به این انتها چه دردناکه :

- ولع دختر برای دستیابی به اون میوه 

- حس له شدن توی دستای دختر بچه برای اینکه میوه ش زمین نیفته

- چرخ شدن با دندون های نصفه و نیمه دختر

- راه افتادن اب میوه از لای دندونها روی صورت بچه و بین دستای کودک .

- افتادن زیر مبل اون هم نیم بند خورده شده

- پلاسیده شدن توی تاریکی و لحظه لحظه خورده شدن توسط مورچه های توی خونه.


کمالی که اخرش نیستیه . 

- اصلا رسیدن چیه ؟

- هدفمون از رسیدن چیه ؟

- کمال افتادن توی چنگالاون دختر بچه است ؟

- یا پلاسیده شدن توی اون تاریکی ؟

- اصلا کمال شاید رسیدن به دست مورچه هاست .

- نکنه نیستی همون کماله ؟

که اگه این باشه بد بازی رو باختیم .

ابجد

چقدر نزدیکه . دقیقا مثل نفس . مثل سایه که چسبیده به پاهامون و قدم به قدم باهامون گام برمیداره و چه بیصدا و خرامان از پیمون در حرکته .

این مدت نزدیکتر از همیشه احساسش میکنم . توی سینه م بین قفسه سینه و قلبم . اونقدر خوب جا خوش کرده که راه نفس رو گرفته . خس خس سینه و سرفه های پیاپی اجازه نفس کشیدن به هم نمیده . 

شاید قرارمون جلو افتاده باشه که اینقدر عجله دارم  

بغض

اثر قطره ی بارون رو شیششه ماشین خیلی هواییم کرد . نمیدونم کی و چجوری به سرکارم رسیدم ولی کل مسیر تو جای دیگه یی بودم . انگار توی سینما نشستم و فیلمی به مدت سی و نه سال و هشت ماه و بیست و هشت روز از جلوی چشمم رد شد . اون هم توی مدت زمان چهل دقیقه . اومدن خیلی از آدمها توی زندگیم اگرچه یهویی بود ولی پرسر و صدا مثل شب چهارشنبه سوری بوده و رفتنشون ... .

توی این چهل دقیقه خیلی اومدنها و رفتنها رو دیدم . خیلی خنده ها و اشکها رو لمس کردم . یاد قرص نیتروگلیسرین افتادم . انگار دیگه این قرص هم تقلبی شده چراکه تاثیری حس نمیکنم . اخ که اسپریش هم جز سوزش زیر زبون کارایی دیگه یی نداره .


توی این مدت هیچی جز دیدن چهره آروم عمه * ارومم نکرد . اولین بار بود که دوست داشتم بغل باز کنه و بغض چندوقته ام رو تو بغلش بترکونم ولی حیف که نمیشد .

عمه هم جز انسانهای وارسته یی که یهویی توی زندگی ما اومد ولی با اومدنش یه دنیا آرامش برای ما اورد .




* - عمه خواهر دوستمه که شمال زندگی میکنه و چندبار توی چند پست ازش گفتم . 

بازی های کودکی

بچه بودیم نمیدونستیم چی به چیه و کی به کیه .

با هر چی دور و برمون بود حال میکردیم و میخندیدیم و بازی میپنداشتیمش .

اون روزها نمیدونستیم بازی کلاغ پر فقط واسه سرگرمی نیست .

نمدونستیم وقتی بزرگ بشیم ، تو بازی قایم موشک تا چشم بذاریم همه دوستامون دورمون رو خالی میکنند . امروز صبح کله سحر وقتی بابای حسین * زنگ زد باز فهمیدم بزرگای ما تو بازیها درسهایی بهمون دادند که باید حالا یه بار دیگه ، یه جور دیگه نگاهش کنیم .

حسین پرید و باز تو بازی قایم موشک تا چشم باز کردم دیدم کسی نیست .





* حسین خواهرزاده فهیمه بود که امروز پرید .

بانو

چقدر نزدیکیمون دوره 

چرا رویای ما شومه

چقدر این جغد میخونه

چرا پاییز میمونه


دلم دریا میخواد بانو

دوتا دست و دوتا پارو

ولی افسوس و صد افسوس

شدم پابند این زندون


چرا بارون نمی باره

چشام بارونی ؟ آره

دو چشم ترمه پوش تو

تو چشمام گل نمی کاره


دلم تنگه برا آغوش

مث طفلی بشم مدهوش

در گوشم بگی آروم

هزاران حرف نوشانوش


دلم دریا میخواد بانو

دو دست و دوتا پارو

نشستن های رویارو

غم دل رو کنی جارو