دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

آزادی

- نمیدونم چرا برای آزادی تفنگ باید برداشت 

- نمیدونم چرا باید اسیر کنیم تا آزاد باشیم

- نمیدونم وقتی اسم ازادی میاد یاد یه قفس بزرگ میافتم

- نمیدونم تصویر ذهنیم از آزادی توی تاریکی مطلقه

              مطلق

                    تاریکی مطلق



- شاید یه روز باشه 

- هرچند دیر ولی بیاد که اسم آزادی با گل و ترانه همراه باشه 

- با نور

- بدون نژاد و رنگ

- بدون دین و مذهب



اون روز چقدر قشنگ و رنگیه

نظرات 7 + ارسال نظر
شیما دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 15:38

امیدارم یه روز باشه

هرچند دیر ...

امیدوارم ...

من هم امیدوارم

آفتاب یکشنبه 28 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 19:03

یاد دکلمه ای افتادم که اول سریال در برابر باد میگفت:

آزادی این درفش پاره پاره از جور ستمگران

هنوز در اوج اهتزاز است

چون تندر و برق

در برابر باد

الان یاد اون سریال افتادم . سریال خوبی بود .
خیلی وقته نیستی از یه نفر میتونستم سراغی بگیرم که اون هم بیخبر بود .
بیخبر نگذار .

فاطمه شنبه 27 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 10:37 http://deleman91.blogsky.com/

عیدتون مبارک

سلام و عید شما هم مبارک

زهرا سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 18:00 http://hamin-dige.blogfa.com

آزادی .... با نور

روز خیلی قشنگی خواهد بود
آزادی یعنی همین ... فارغ بودن و رها بودن از رنگ ... خودت بودن

کاملا درسته

mahna دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 23:08 http://khodamvaman.blogsky.com

کاش یه روزی برسه، ولی اینطوری که دنیا داره پیش میره هرروز آزادیبا سیاهی بیشتر همراه میشه!

امید باید داشت . امیدوارم اون روز رو ما هم ببینیم

فاطمه دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 03:28 http://deleman91.blogsky.com/

آزادی با گل و ترانه چقدر زیبا تصورش کردید واقعا زیباست

واقعا

سهیلا یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 13:15 http://rooz-2020.blogsky.com/

ینی واقعا یه روز خوب میاد؟؟؟!!!
بعیده...:(((

من که امیدوارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.