دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دلم برای محمدیه تنگه

چند روزیه که دلم اشک میخواد

زار زار

بلند بلند

یه جای دنج و تنها

شاید همه ی اینها دلیلش رو تو یه جا بتونم پیدا کنم

یه حسینیه به قدمت زیاد 

وسط یه محله ی قدیمی توی کویر نایین


خدا کنه قسمت بشه و برم


بهانه

پری دریایی بهانه یی بود برای عشق انسان . 

بارون بهانه یی برای سرک کشیدن کرمهای خاکی 

خیانت بهانه یی برای شکستن دل 

تو بهانه یی برای رقصیدن روح

من بهانه یی برای گریستن


دنیا پر از بهانه ست فقط باید بهانه مون رو پیدا کنیم

من بیرون من

من درون من رو خوب شناختم  ولی امان از این من بیرون من . امروز وقتی یه کلید کنار خودم دیدم فهمیدم قضیه چیه .یه منی بیرون من هست که من رو توخودش اسیر کرده و بعد از قفل کردن درب زندان ٬ کلیدش رو قورت داده . من بیرون من هم مثل من دیکتاتوریه که دومی نداره . خوشحال شدم از پیدا کردن کلید ولی چه فایده که قفل این زندون هم مثل باقی زندانها یه طرفه ست . امروز یه خبری خوندم که جای امیدواری هست . مشکل من فقط رسیدن به سوراخ ازونه .  اگه خودم رو به اون سوراخ برسونم میتونم از این زندان فرار کنم