دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

من و نازی - سکوت

مرز بین جنون و عقل اونقدر نزدیکه که زنجیری ترین آدم لحظه یی فیلسوف بزرگی میشه و عاقل ترین انسان دست هر دیوانه را از پشت میبنده . حکایت من و نازی هم همین طوره . یه وقتهایی دیوانه های زنجیری که سر زیر ماشین خوابیدن شرط میبستیم و فردای اون روز نازی میشد خانم معلمی که آمپول میزنه و من شاگرد تنبل کلاس درس که نامه ی دوستت دارم به معلم میده . جالبی قصه ی من و نازی این بود که همیشه خیر بر شر پیروز میشد و بدی به سزای عملش میرسید . داستان من و نازی حکایت عشق و تکرار - بارون و تنوع - دوستی و دروغ و خیلی چیزهای دیگه بود . آخر قصه ، نازی با یه خنده ی بی صدا تمام ناراحتی ها رو از بین میبرد و با یک بوس کوچولو تمام کدورتها از بین میرفت .  

چقدر خوب میشد سکوت بین من نازی این بار هم تموم میشد . کاری به این که کی مقصره ندارم که فرقی هم نداره این قضیه . مهم سکوت و فاصله ی حاصل از سکوته .

برق رفته بود من تنها توی خونه نشسته بودم و به خیلی از چیزها فکر میکرم . یه وقتهایی ساعتها فکر میکنی و اگر کسی ازت بپرسه به چی فکر میکنی چیزی نمیگی . چون یادت نمیاد چی بوده و کجای قصه ی فکرت ایستادی .

 کاش میشد باز هم به دورانی برگشت که نازی با یه خنده تمام یخ ها رو آب کنه و کدورتها جای خودشون رو به دوستی بدهند . راز اون روزها فقط یه چیز بود و اون هم من نبودن من و نازی بود . فرمولی که این روزها هیچ وقت ازش استفاده نمیکنیم .

-         چقدر سینه ی من از نبود نازی سنگینه .

-         چقدر دست من دلتنگ خواب بودن زیر سر نازیه .

-         چرا دیگه بارون نمیباره .

-         چقدر دستای من سرده .

-         چقدر شبهای من طولانی شده .

-         چقدر بوی اقاقیا توی کوچه ها کم شده .

-         چقدر فاصله ی من و نازی از هم زیاد شده .

توی این فکرها بودم که لیوان خالی چایم از دستم افتاد و تاریکی هوا باعث شد دنبالش بگردم . صدای خنده اومد . خنده ی نازی بود . نازی فکر کرد مخصوصا قلقلکش دادم . بلند بلند خندید . مثل روزهایی که تغییر جنسیت نداده بود و دینا توی زندگیش نیومده بود . به این فکر کردم که گاهی سوء برداشتها چقدر خوبه . اون وقتهایی که فکرت مثبت باشه و دنبال بهونه برای عاشقی باشی .

نازی همیشه دنبال عاشقی بوده و هست .

نازی خیلی دوستت دارم .    

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.