دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

پسر 2

کاغذ خط خطی ، دیوار خط خطی ، روان خط خطی . جاسیگاری پر از فیلتر سیگار . قاب عکس خاک گرفته ی دختر و پسر در حال خنده . شکلک روی دیوار . مجسمه اشک تئاتر . حلقه یی که روی طاقچه  رد خاک انداخته . آخرین پک به سیگار . تصاویر فیلم the wall لحظه ی تراشیدن ابرو . نور چراغ قرمز چشمک زن چراغ راهنمایی و رانندگی . پرده های افتاده . صدای رعد و برق . بارش بارون . صدای رد شدن ماشینها تو خیسی خیابون .  

پالتو خاک گرفته . یقه ی ایستاده پالتو . کلاه روی سر و چتر بسته . ترک خانه . تیک تاک ساعت شماطه دار . حلقه ی جامانده روی طاقچه .  

 

پی نوشت : از نوشتن این داستان فقط یک قصد داشتم و اون تصویر سازی و داستان نویسی با جملات ناقص و بدون فعل بود و هیچ منظور دیگه یی هم نداشتم . .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.