دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

کرانچی

داشتم با عزیزی حرف میزدم و پیشنهاد احمقانه یی بهش دادم . مثالی زدم و بعد قطع تلفن خودم به مثالم فکر کردم . مثالم رو این طور تغییرش میدم تا بهتر بشه :

زندگی مثل کرانچی فلفلی ، تند و آتشینه . دهن رو میسوزونه ، پدر لثه ها رو در میاره و تا اشکت رو در نیاره و گلوت رو نسوزونه ول کن نیست . با همه ی این دردسرها بسته یی که باز میشه تا ته ش در نیاد از روی کاناپه بلند نمیشیم .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.