دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

دست نوشته های مهدی

شاید تو بودی جور دیگر مینوشتی ، ولی من اینطور میپسندم .

برای این عید خوردنی

عید سعید فطر واقعا واقعا مبارک 

قصد تخریب ندارم واقعا برای خودم سواله .

با خیلی آدمها هم که به لحاظ دینی خیلی مقام والایی هم دارند گپ و گفت زدم ولی درک نکردم . فهم این که ماه رمضان شروع میشه و به عنوان یک ماه مبارک به پیشوازش میریم و با تمام شدنش جشن میگیریم و خوشحالیم غیر منطقیه . برام عجیبه که یه چیز خوب اگر خوبه برای تموم شدنش چرا خوشحال میشیم . فلسفه ی این عبادت هم میگذارم فقط و فقط به عنوان تعبد که بنده ی بی چون و چرای حضرت حق هستم و بس .

- خدا کنه توی این ماه درست شده باشم .

- خدا کنه اعمالم از روی ریا نبوده باشه .

- خدا کنه این تمرین برای یازده ماه دیگه جوابگو باشه .

- خدا کنه بتونم کاری کنم که تمام بدی ها از وجودم رخت ببنده و بره .

+ خدایا خودت کاری کن که از حسد ، ریا ، تظاهر ، زهدفروشی و دروغ دور باشم .

+ خدایا تو خوب میدونی که اگر من خوب باشم ، جهان زیبا و خوب میشه .

+ خدایا تو خودت خوب میدونی که ریشه ی تمام دین گریزی ها وجود آدمهای زهدفروش و متظاهر و ریاکاره ، پس کاری کن من اینطور نباشم . 

چقدر حضرت حافظ قشنگ فرمود :

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

مِی ز خُمخانه به جوش آمد و می‌باید خواست


نوبه‌ی زهدفروشانِ گران‌جان بگذشت

وقت رندی و طرب کردنِ رندان پیداست


باده نوشی که در او روی و ریایی نبوَد

بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست


ما نَه رندان ریاییم و حریفان نفاق

آن‌که او عالِم سِرّ است بدین حال گُواست


فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم

وآن چه گویند روا‌نیست نگوییم رواست


چه شود گر من‌و‌تو چند قدحْ باده خوریم؟

باده از خون رَزان است؛ نه از خونِ شماست!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.